خواب دیدم که پشت پنجره ها
روبروی بقیع گریانم
پابه پای کبوتران حرم
در پی آن مزار پنهانم


گریه در گریه با خودم گفتم
جان افلاک پشت پنجره هاست
آی مردم! تمام هستی ما
در همین خاک پشت پنجره هاست

سید حمید رضا برقعی

 
 
 
 
 
 
الَ الإمامُ الصّادقُ - علیه السلام - : مَنْ حَفِظَ مِنْ شیعَتِنا أرْبَعینَ حَدیثاً بَعَثَهُ اللهُ یَوْمَ الْقیامَةِ عالِماً فَقیهاً وَلَمْ یُعَذِّبْهُ.

«أمالی الصدوق، ص 253»

امام جعفر صادق - علیه السلام - فرمود: هرکس از شیعیان ما چهل حدیث را حفظ کند ـ و به آن ها عمل نماید ـ، خداوند او را دانشمندی فقیه در قیامت محشور می گرداند و عذاب نمی شود.
 
 

امام صادق علیه السلام فرمودند:
اثافى الاسلام ثلاثة: الصلوة و الزکوة و الولایة،لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتیها
سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست نمى‏ شود. (کافى جلد۲، ص ۱۸)

 
 
امام صادق علیه السلام فرمودند:
انَّ العَملَ القَلیل الدّائم علی الیقینِ اَفضَلُ عِنداللهِ منَ العَمَلِ الکثیر علی غَیرِ یقین
عمل اندک و بادوام که بر پایه یقین باشد و در نزد خداوند از عمل زیاد که بدون یقین باشد برتر است. (جهاد النفس،‌ص۶۲)
 
 
هیس!
سا کت.........
 
امام صادق علیه السلام فرمودند:
علیک بالصمت، تعد حلیما،جاهلا کنت او عالما، فان الصمت زین لک عندالعلماء و سترلک عندالجهال.
عالم باشى یا جاهل ، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى . زیرا خاموشى نزد دانایان زینت و در پیش نادانان پوشش است (مستدرک ،ج ۹، ص۱۷)
 
 
 
۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۹
ساکت در قفس

بسم الله القادر القهار ....


قطره دریاست اگر با دریاست

             ورنه او قطره و دریا دریا ست...




به امید دریایی شدن ؛ بسم الله...



سلام

امروز قصد دارم قطره ای از دریای معجزات و کرامات پیامبران و اهل بیت رو نقل کنم...

تا شناخت بیشتر نسبت بهشون پیدا کنیم...

ممکن طولانی باشه اما ارزش خوندنشو داره...


___________________________________________

در مقدمه...

معجزه در اصل از عجز گرفته شده، به معنی عاجز کردن است، بنابراین کارهای خارق العاده ای که از اولیای بزرگ رخ می دهد و دیگران از انجام آن عاجز هستند، به آن معجزه می گویند، مانند زنده کردم مرده، شفادادن بیمار مبتلا به بیماری بی درمان و امثال آن.

اصل معجزه از پیامبران است که برای صدق نبوّت خود، معجزه از خود نشان می دادند و موجب ایمان و اعتقاد مردم به توحید و نبوّت می شدند. 

امّا واژه کرامت: در اصل به معنی بزرگواری و عظمت معنوی است، و در اصطلاح علم کلام، کارهای خارق العاده ای که از پیامبران برای اثبات نبوت صادر می گردد با نام معجزه خوانده می شود، و همین گونه کارها از غیر پیامبران، با نام کرامت ذکر می شود. بنابراین کرامت اصطلاحی در گفتار متکلمین به علم کلام، همان معجزه ای است که درباره امور خارق العاده غیر پیامبران، از اولیاء خداوند و امامان(ع) استعمال می شود. چرا که نشانه عظمت و بزرگواری آنها در پیشگاه خداوند است، بر همین اساس امام صادق(ع) فرمود: «المعجزة علامة اللّه لایعطیهاالّا انبیائه و رسله و حججه لیعرف به صدق الصّادق من کذب الکاذب ؛ معجزه نشانه ای برای خداست که خداوند آن را به کسی جز پیامبران و رسولان و حجّت هایش عطا نمی کند، و هدف از آن این است که به وسیله آن راستگویی راستگو از دروغگویی دروغگو شناخته شود.» بحارالانوار، ج 12، ص 77.

درگذشته به معجزات و کرامات سحر و جادو میگفتند

و اکنون خرافات!

آن هم به نام عقل!!!


توجه!

آدرس و سند تمامی احادیث ، آیات و روایت در پاورقی درج شده است!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


معجزات حضرت نوح (علی نبینا  وآله وعلیه السلام)

خداوند متعال مى فرماید: (فَأَنجَیْنَـهُ وَ أَصْحَـبَ السَّفِینَةِ وَ جَعَلْنَـهَآ ءَایَةً لِّلْعَــلَمِینَ);(1) و او را با کشتى نشینان برهانیدیم و آن[ سفینه] را براى جهانیان عبرتى گردانیدیم.
از جمله معجزات حضرت نوح(ع)  مسئله توفان و نجات نوح(ع)  و پیروان آن حضرت بود. هنگامى که آب از زمین جوشید و فوران کرد، باقى قوم نوح که از آن حضرت تبعیت نکرده بودند، غرق شدند و حضرت نوح(ع)  قبلا به آن هشدار داده بود.(6)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

معجزات حضرت عیسی (علی نبینا  وآله وعلیه السلام)


در سوره مائده، آیه 110 آمده است: (وَإِذْ تَخْلُقُ ... وَتُبْرِئُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِإِذْنِى وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِى); و چون خلق مى کنى ... و شفا مى بخشى کور و پیسى را به امر من بیرون مى آورى و زنده مى گردانى مردگان را به اذن و امر من.
در این آیه، به معجزات آن حضرت اشاره مى فرماید:
1. زنده کردن مردگان;
2. شفا دادن شخص کور;
3. شفا دادن مریض پیسى.(3)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

معجزات حضرت موسی(علی نبینا  وآله وعلیه السلام)


1. تبدیل شدن عصا به مار عظیم و بلعیدن ابزار ساحران.(4)
2. ید بیضاء; یعنى درخشیدن دست موسى هم چون یک منبع نور.(5)
3. توفان هاى کوبنده.(6)
4. ملخ که بر زراعت ها و درختان آنان مسلط گشت و آفت کشاورزى آبادشان شد.(7)
5. قمّل (شپش یا یک نوع آفت نباتى).(8)
6. ضفادع; یعنى قورباغه ها که از رود نیل سربرآوردند و آن قدر تولید مثل کردند که زندگى آنان را دچار مشکل کردند.(9)
7. دم; یعنى ابتلاى عمومى به خون دماغ و یا به رنگ خون درآمدن رود نیل به گونه اى که نه براى نوشیدن قابل استفاده بود نه براى کشاورزى.(10)
8. شکافته شدن دریا; به گونه اى که بنى اسرائیل توانستند از آن بگذرند.(11)
9. نزول «منّ» و «سلوا» بر بنى اسرائیل.(12)
10. جوشیدن چشمه ها از سنگ سخت.(13)
11. جدا شدن قسمتى از کوه و قرار گرفتن هم چون سایبانى بالاى سر آنان.(14)
12. قحطى و خشک سالى و کمبود میوه ها.(15)
13. بازگشت زندگى به فرد کشته شده اى که قتل او مایه اختلاف شدید میان بنى اسرائیل شده بود.(16)

14. استفاده از سایه ابرها که در حرارت شدید بیابان بر سر آنان قرار مى گرفت.(17)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


معجزات حضرت ابراهیم (علی نبینا  وآله وعلیه السلام)

1. زنده کردن مرغ هاى چهارگانه به اذن خداوند متعال; چنان که در سوره بقره آیه 258 و 259، به آن اشاره شده است.
2. سرد شدن آتش و سلامتى از آن; چنان که در سوره انبیا، آیه 69 آمده است.
و ...
برخى معجزات حضرت موسى(ع)  عبارتند از: انداختن عصا و تبدیل شدن آن به اژدها و خنثى نمودن سحر ساحران فرعون، بیرون آوردن دست از گریبان و روشن شدن و درخشندگى در بین انگشتان آن حضرت، غرق شدن فرعونیان در رود نیل و نجات پیروان حضرت موسى، زدن عصا بر سنگ در بیابان و جوشیدن چشمه هاى آب به اذن خداوند، ارسال توفان، ملخ، شپش، قورباغه ها و خون شدن آب ها در میان قوم حضرت موسى از جانب خداوند; چنان که آیات سوره اعراف به آنها اشاره دارد. برجسته ترین و مؤثرترین معجزه حضرت موسى(ع)  انداختن عصا و تبدیل آن به اژدها بود، که سحر تمام ساحران را در حضور فرعون و مردم خنثى کرد. علّت اهمیت آن نیز این بود که در زمان مصر باستان و دوره حکومت فرعونیان، سحر و ساحرى بسیار رواج داشته و به شدت دامن گیر جامعه آن زمان مصر بوده است.

______________________________

معجزات پیامبر اسلام حضرت محمد(صلوات الله علیه وآله)

امیر المؤمنین علیه السّلام در خطبه قاصعه فرموده: من با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بودم آنگاه که سران قریش نزد او آمدند و گفتند: «اى محمد (صلّى اللّه علیه و آله) تو ادّعاى بزرگى کردى، که هیچ یک از پدران و خاندانت نکردند، ما از تو معجزه‏اى مى‏خواهیم،

 اگر پاسخ مثبت داده، انجام دهى، مى‏دانیم که تو پیامبر و فرستاده خدایى، و اگر از انجام آن سرباز زنى، خواهیم دانست که ساحر و دروغگویى» پس پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: «شما چه مى‏خواهید؟» گفتند: «این درخت را بخوان تا از ریشه کنده شود و در پیش تو بایستد» پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: خداوند بر همه چیز تواناست. حال اگر خداوند این کار را بکند آیا ایمان مى‏آورید؟ و به حق شهادت مى‏دهید؟

گفتند: آرى، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: من بزودى نشانتان مى‏دهم آنچه را که درخواست کردید، و همانا بهتر از هر کس مى‏دانم که شما به خیر و نیکى باز نخواهید گشت، زیرا در میان شما کسى است که کشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد، «1» و کسى است‏ «2» که جنگ احزاب را تدارک خواهد کرد.

سپس به درخت اشاره کرد و فرمود: «اى درخت! اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارى، و مى‏دانى من پیامبر خدایم، از زمین با ریشه‏هایت در آى، و به فرمان خدا در پیش روى من قرار گیر.»

سوگند به پیامبرى که خدا او را به حق مبعوث کرد، درخت با ریشه‏هایش از زمین کنده شده، و پیش آمد که با صداى شدید چونان به هم خوردن بال پرندگان، یا به هم خوردن شاخه‏هاى درختان، جلو آمد و در پیش روى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایستاد که برخى از شاخه‏هاى بلند خود را بر روى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و بعضى دیگر را روى من انداخت و من در طرف راست پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایستاده بودم، وقتى سران قریش این منظره را مشاهده کردند، با کبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده، نصفش جلوتر آید، و نصف دیگر در جاى خود بماند» پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمان داد.

 نیمى از درخت با وضعى شگفت‏آور و صدایى سخت به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نزدیک شد گویا مى‏خواست دور آن حضرت بپیچد، امّا سران قریش از روى کفر و سرکشى گفتند: «فرمان ده این نصف باز گردد و به نیم دیگر ملحق شود، و به صورت اول در آید» پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم دستور داد و چنان شد.

 من گفتم: لا اله الا اللّه، اى رسول خدا من نخستین کسى هستم که به تو ایمان آوردم، و نخستین فردى هستم اقرار مى‏کنم که درخت با فرمان خدا براى تصدیق نبوّت، و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستى انجام داد. امّا سران قریش همگى گفتند: «او ساحرى است دروغگو، که سحرى شگفت آور دارد، و سخت با مهارت است». و خطاب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم گفتند: «آیا نبوّت تو را کسى جز امثال على علیه السّلام باور مى‏کند؟»

(- روزى پیامبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- و امام على- علیه السّلام- در کوه حرا بودند. کوه به لرزه در آمد. حضرت خطاب به کوه فرمود: «آرام باش! جز پیامبر و وصى او، کسى در روى تو نایستاده است» کوه در همان حال آرام شد)

دیگر معجزات پیامبر

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


کرامات امیرالمومنین امام علی (علیه السلام)


1- نشاندادن دوزخ و بهشت(حتما بخونید)

اصحاب على (ع ) گفتند: یا امیرالمؤ منین ! اى کاش از آنچه که از پیغمبر به شما رسیده ، براى اطمینان خاطر به ما چیزى نشان مى دادى ؟
فرمود: اگر یکى از عجایب مرا ببینید کافر مى شوید، و مى گویید ساحر و دروغگو و کاهن است ، و تازه این بهترین سخن شما درباره من است .
گفتند: همه ما مى دانیم که تو وارث پیغمبرى ، و علم او به تو رسیده .
فرمود: علم عالم سخت و محکم است ، و جز مؤ منى که خدا قلبش را براى ایمان آزموده باشد، و به روحى از خود تاءییدش کرده باشد، تاب تحمل آن را ندارد.
سپس فرمود: شما تا بعضى از عجایب مرا و آنچه از علمى که خدا به من داده ، نشان ندهم راضى نمى شوید، وقتى نماز عشا را خواندم همراه من بیایید.
وقتى نماز عشا را خواند، راه پشت کوفه را در پیش گرفت ، و هفتاد نفر که در نظر خودشان بهترین شیعیان بودند دنبال ایشان رفتند، فرمود: من چیزى به شما نشان نمى دهم تا عهد و پیمان خدا را از شما بگیرم که به من کافر نشوید، و امر سنگین و نادرستى به من نسبت ندهید، چون که به خدا قسم به شما چیزى نشان نمى دهم جز آنچه پیغمبر(ص ) به من یاد داده و عهد و پیمانى محکم تر از آنچه خدا از پیغمبرانش گرفته ، از آنها گرفت ، و فرمود: رو از من بگردانید، تا دعایى که مى خواهم ، بخوانم ، و شنیدند دعاهایى که مانندش را نشنیده بودند خواند و فرمود: رو بگردانید، و چون روگرداندند، دیدند از یک طرف باغ ها و نهرهایى است و از طرفى آتش فروزانى زبانه مى کشد، به طورى که در معاینه بهشت و دوزخ هیچ شک نکردند، و آن که از همه خوش گفتارتر بود گفت : این سحر بزرگى است ، و به جز دو نفر همه کافر برگشتند، و چون با آن دو نفر برگشت فرمود: گفتار اینها را شنیدند؟
تا آن جا که فرمود: و چون به مسجد کوفه رسیدند دعاهایى خواند که سنگریزه هاى مسجد در و یاقوت شد، و به آن دو نفر فرمود: چه مى بینید؟
گفتند: در و یاقوت است ، فرمود: اگر درباره امرى بزرگتر از این هم خدا را قسم بدهم ، خواسته ام را انجام مى دهد، و یکى از آن دو هم کافر شد، ولى دیگرى ثابت ماند، و حضرت به او فرمود: اگر از این در و یاقوت ها بردارى پشیمان شوى و اگر هم برندارى پشیمان مى شوى ، و حرص او را رها نکرد تا درى برداشت و در آستین گذاشت ، و چون صبح شد دید در سفیدى است که کسى مثلش را ندیده ، گفت : یا امیرالمؤ منین من یکى از آن درها را برداشتم .
فرمود: براى چه ؟
گفت : مى خواستم بدانم حق است یا باطل ؟
فرمود: اگر آن را به جاى خود برگردانى خدا عوض آن بهشت را به تو مى دهد، اگر برنگردانى خدا جهنم را در عوض به تو مى دهد، و آن مرد برخاست و دُر را به جایى که برداشته بود برگرداند، و حضرت آن را به سنگریزه مبدل کرد، مانند سابق ، و بعضى گفتند: آن مرد میثم تمار بود، و بعضى گفتند: عمرو بن حمق خزاعى .(18)

شما هنوز ایمان دارید؟؟!!

معجزات دیگری هم از امام علی هست که خیلی جالبه

برای مشاهده لطفا اینجا کلیک کنید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کرامات امام رضا (علیه السلام)

سؤال عجیب یک جن از امام رضا(ع)

در کتاب گرانسنگ الکافی اثر شیخ کلینی آمده است: محمدبن ‌جحرش می‌گوید حکیمه دختر امام موسی کاظم(ع) به من گفت دیدم امام رضا(ع) بر درِ انبار هیزم ایستاده، آهسته با کسی سخن می‌گوید و من هیچ‌کس را نمی‌بینم. گفتم: «آقای من، با که آهسته سخن می‌گویید؟» فرمود: «ابن‌عامر زهرایی (از جنّیان) است. آمده از من سؤال کند و دردش را به من بگوید.» گفتم: «آقای من! دوست دارم صدایش را بشنوم.» فرمود: «اگر صدایش را بشنوی، یک‌سال تب می‌کنی.» گفتم: «آقای من! دوست دارم بشنوم.» فرمود: «بشنو.» در این حال، من صدایی شبیه سوت شنیدم، تب به سراغم آمد و یک‌سال تب کردم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کرامت امام کاظم (علیه السلام)

مسیب، زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام می‌گوید:سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود:

" امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم."

گفتم:" آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟!"

فرمود: " ای مسیب، تو گمان می‌کنی قدرت و توان الهی ما کم است؟ "

گفتم:" نه، ای مولای من. " فرمود: " پس چه؟ "

گفتم:" دعا کنید ایمانم قوی‌تر شود "

امام چنین دعا کرد: " خدایا او را ثابت‌قدم بدار. "

سپس فرمود:" من با همان اسم اعظم الهی که آصف بن برخیا ( وزیر حضرت سلیمان علیه السلام ) تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین آورد، خدا را می‌خوانم و به مدینه می‌روم."

ناگهان دیدم امام دعایی خواند و ناپدید شد. اندکی بعد بازگشت و با دست خود زنجیرهای زندان را به پای مبارک بست.

سپس فرمود: " من پس از سه روز از دنیا می‌روم. "

من به گریه افتادم. فرمود: " گریه مکن و بدان که پسرم علی ابن موسی الرضا پس از من، امام توست. "(19)

دیگر معجزات امام



البته ما از تمام ائمه کرامات زیادی داریم که در این مقال نمیگنجد و من بعضی از اونا رو گذشتم.

...باشد که ایمان بیاوریم...

یا علی مدد



+پ ن : بعضی وقت ها در موقع جواب بعضی ها جوری ساکت میشوند که انگار مادرزاد لال بودند!

+پ ن2: خدا عاقبت همه رو بخیر کنه...

منابع در ادامه مطلب

۱۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۵
ساکت در قفس

بسمـ ربـــ کاظم الصبـور


امروز سالروز در بند نهادن مولایمان حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام است 

که شاید خیلی ها فراموش کرده باشند ...


با چند حدیث و روایت کوتاه به ایشان توسل میجوییم :


این داستان خیلی جالبه !

حتما بخونیدش 

کوتاهه...

علىّ بن ابوحمزه بطائنى حکایت کند:
روزى حضرت موسى بن جعفر علیه السلام از شهر مدینه به سوى مزرعه اش خارج شد؛ حضرت سوار قاطر بود و من نیز سوار الاغ شدم و حضرت را همراهى کردم .
مقدارى از شهر که دور شدیم ، ناگهان نرّه شیرى سر راه ما را گرفت ، من بسیار ترسیدم ، ولیکن شیر به سوى حضرت نزدیک آمد و با حالت ذلّت و تضرّع مشغول همهمه اى شد.
امام موسى کاظم علیه السلام ایستاد و شیر دست هاى خود را بلند کرده و بر شانه هاى قاطر قرار داد.
من به گمان این که شیر قصد حمله دارد، براى جان آن حضرت وحشت کردم ؛ و سخت نگران شدم .
پس از لحظاتى ، شیر دست هاى خود را بر زمین نهاد و آرام ایستاد و آن گاه حضرت روى مبارک خود را به سمت قبله نمود و دعائى را زمزمه نمود، ولیکن من چیزى از آن را متوجّه نشدم .
پس از آن ، شیر همهمه اى کرد؛ و حضرت آمین فرمود.
و سپس امام علیه السلام به شیر اشاره نمود: برو.
همین که شیر رفت ، حضرت نیز به راه خود ادامه داد و چون از آن محلّ دور شدیم ، به حضرت عرض کردم : یاابن رسول اللّه ! فدایت گردم ، شیر چه کارى داشت ؟! من بسیار براى جان شما و خودم ترسیدم ؛ و از این برخورد در تعجّب و حیرت هستم .
امام علیه السلام فرمود: آن شیر، همسر باردارى داشت که هنگام زایمانش ‍ فرا رسیده و درد سختى دچارش گشته بود.
لذا نزد من آمده بود که برایش دعا کنم تا به آسانى زایمان نماید و من هم در حقّش دعا کردم .
و بعد از آن که دعا به پایان رسید، به آن شیر گفتم : برو، اظهار داشت : خداوند هیچ درّنده اى را بر تو و ذرّیّه و شیعیانت مسلّط نگرداند؛ و من گفتم : آمین .1



حال و هوای کاظمین دارد مشهد الرضا...


ایشالا زیارت هر دو قسمت عاشقا بشه...



هفتم امام شیعیان ، موسى بن جعفر
زندانى آل نبىّ، سبط پیمبر
در کنج زندان ، با حىّ سبحان
نالید و هر دم ، گفتا به افغان
إ نّا فتحنا لک فتحاً مبینا
گفتا خدایا کُنج این زندان فکارم
از زهر هارون رفته از کف اختیارم
در کنج زندان ، با حىّ سبحان
نالید و هر دم ، گفتا به افغان
إ نّا فتحنا لک فتحاً مبینا
جرمم بود حقّگوئى و ترویج دینم
هستم رضا در راه حقّ گر این چنینم
در کنج زندان ، با حىّ سبحان
نالید و هر دم ، گفتا به افغان
إ نّا فتحنا لک فتحاً مبینا
پایم اگر در بند و زنجیر خسان است
در راه حقّ این شیوه آزادگان است
در کنج زندان ، با حىّ سبحان
نالید و هر دم ، گفتا به افغان
إ نّا فتحنا لک فتحاً مبینا
یاربّ نجاتم دِه ، از این زندان هارون
از ظلم و جور آن لعین ، گشته دلم خون
در کنج زندان ، با حىّ سبحان
نالید و هر دم ، گفتا به افغان
إ نّا فتحنا لک فتحاً مبین



قالَ علیه السلام : ماذِئْبانِ ضارِبانِ فى غَنَمٍ قَدْ غابَ عَنْهُ رُعاؤُها، بِاءضَرَّ فى دینِ مُسْلِمٍ مِنْ حُبِّ الرِّیاسَةِ.

فرمود: خطر و ضرر علاقه به ریاست براى مسلمان بیش از دو گرگ درّنده اى است ، به گله گوسفندى که چوپان ندارند حمله کنند. 2


قالَ علیه السلام : ما فِى الْمیزانِ شَیْی ءٌ اءثْقَلُ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ.

فرمود: در میزان الهى نیست عمل و چیزى ، سنگین تر از ذکر صلوات بر محمّد و اهل بیت ش (صلوات اللّه علیهم اجمعین ).3



قالَ علیه السلام : ابْلِغْ خَیْرا وَ قُلْ خَیْرا وَلاتَکُنْ إ مَّعَة .

فرمود: نسبت به هم نوع خود خیر و نیکى داشته باش ، و سخن خوب و مفید بگو، و خود را تابع بى تفاوت و بى مسئولیت قرار مده .4


این حدیث خیلی عجیبه ...

قالَ علیه السلام : اءلْمُؤْمِنُ مِثْلُ کَفَّتَىِ الْمیزانِ کُلَّما زیدَ فى ایمانِهِ زیدَ فى بَلائِهِ.

فرمود: مؤمن همانند دو کفّه ترازو است ، که هر چه ایمانش افزوده شود بلاها و آزمایشاتش بیشتر مى گردد.5

الله اکبر...!!



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-الخرایج والجرایح : ج 2، ص 649، ح 1، بحارالا نوار: ج 48، ص 58، ح 67.

2-وسائل الشّیعة : ج 15، ص 350، ح 1، مستدرک : ج 11، ص 381، ح 1.

3-اصول کافى : ج 2، ص 494، ح 15.

4-تحف العقول : ص 304، بحارالا نوار: ج 2، ص 21، ح 62، و ج 75، ص 325، ح 2.

5-تحف العقول : ص 301، بحارالا نوار: ج 78، ص 320، ضمن ح 3.

۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۰
ساکت در قفس

بسمــ ربـــ حیــدر الکرار

 

17 شوال روز پهلوانی حضرت امیر المومنین در جنگ خندق گرامی بـــاد ***

                                             smileysmileysmiley

 

 

گشتم و گشتم قشنگ تر از این شعر پیدا نکردم ....

روحت شـــاد سید...

 

 

تمام آیه ی قرآن همین است                       به قرآن حرف یزدان این چنین است
به کوری دو چشم اهل سنت                                 فقط حیدر امیرالمومنین است
شنیدم از لب ساغر                                   شنیدم از سر منبر
که گفتند بهر سرمستی                            توکلت علی الحیدر
بگو الله اکبر جونم قربون حیدر                       ولایت بی عبادت حقه بازیست
اساس مسجدش بتخانه سازیست               چرا سنی نمیخواهد بداند
وضوی بی ولایت آب بازیست                       اگر گردد جدا این سر
از این جسم و از این پیکر                           بگویم مرد و مردانه
توکلت علی الحیدر                                   بگو الله اکبر جونم قربون حیدر
در دنیا زدم دنیا علی بود                           به عقبی سر زدم عقبی علی بود
به مسجد رفتم از بهر عبادت                     بنا و بانی و بنا علی بود
بنازم باغبان و باغ گل را                           بنازم مصطفی ختم رسل را
بنازم بوتراب و بوالحسن را                        علی مرتضی بت شکن را
علی چون مجتبی فرزند دارد                     چو زینب دختری دلبند دارد
علی یک باغ گل از یاس دارد                     علی بعد از حسین عباس دارد

------------------------------------

نماز بی ولای او عبادتیست بی وضو           به منکر علی بگو نماز خود قضا کند!!

هر آنکه نیست مایلش جفا نموده با دلش             بگو دل مریض خود به عشق او شفا کند

 

 

برای شادیه روحش صلوات

 

 

 

 

 

 

 

 

صل الله علیک یا امیر المومنین

110 یا علی بگو امروز

***یا علیـــــ***

 

__________________________________________________________

پ ن 1:حسرت یک روز دیگر در نجف ای کاش نماند بر دلم....

پ ن2 :

سلامتی مقام معظم ولایت ؛

فرمانده کل قوا ؛

علیِ زمان ؛

ولی امر مطلقه کل مسلمین جهان ؛

بقیة الله الاعظم ؛

الامام المهدی صاحب الزمان عجّل الله تعالی فی فرجه الشریف

ابن اسد الله الغالب امیرالمؤمنین علی ولی الله اعظم

صلوات

 

منبع : بیت العباس 

http://beitolabass.blogfa.com/

۶ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۴
ساکت در قفس
ای که با نامت جهان آغاز شد 
دفتر ما هم به نامت باز شد

"بسم الله الرحمن الرحیم"

بی مقدمه میروم سر اصل احساس آدمی "عشق"
و از احساس سخن میگویم....
و از لحظه... لحظه های سبز باهم بودن....
لحظه هایی که پشت کوه میروند....
چون ابر
یا  همچون عطر عودی خوشبو و خسته
به دست باد سپرده میشوند...
در ذهن کوچک یک کودک میماند ، ثابت ، محکم ...
لحظه هایی که بوی محبت میدادند
و یکرنگی ...
لحظه هایی از جنس شبنم...
شبنم زیبایی که روی گلبرگ احساس جمعی مینشست
و چرا باید لحظه های حساس باهم بودن گم شود؟!
زیر دست و پای افکار مخشوش ... بیهوده ... له شود؟!
و کم کم فراموش ....
زندگی مان خیلی کوتاه است ... خیلی...
این حس که گاهی کنار کسانی هستیم که دوستشان داریم ، خیــلی زیباست ...و دلچسب
مثل یک فنجان قهوه زیر شیروانی احساس یک دهکده سرمازده....
لحظه ها را گم نکنیم ...خوبی ها را فراموش نکنیم....
که ما نیز به کاروان سرمازدگان دنیا میپیوندیم...
اگه بهمن رفتار های سردمان به سرغمان آمد
در این سرما نخوابیم...
"که خواهیم مُـــرد"
(زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست....)
اما افسوس
که ما چه بها های سنگینی که به بی ارزش ها نمیدهیم...
هوای خودتان ، خوبیهایتان ، لبخند هایتان ، اطرافیانتان و لحظهای در معرض انقراضتان را داشته باشید .
....یا علی مدد....

۹ موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۵
ساکت در قفس



رشک پروانه های افلاکی


صادق طهرانی زاده

برای دانلود میتوانید به این سایت مراجعه کنید.



از صفای ضریح دم نزنید

                    حرفی از بیرق و علم نزنید

گریه های بلند ممنوع است

                 روضه که هیچ سینه هم نزنید

کربلا رفته ها کنار بقیع

                  حرفی از صحن و از حرم نزنید

زائری خسته ام نگهبانان

                         به خدا زود می روم نزنید

زائری داد زد که نا مردان

                              تازیانه به مادرم نزنید

*

غربت ما بدون خاتمه است

                مادر ما همیشه فاطمه است

*

کاش درهای صحن وا بشود

                 شوق در سینه ها به پا بشود

کاش با دست حضرت مهدی

                        این حرم نیز با صفا بشود

کاش با نغمه حسین حسین

                       این حرم مثل کربلا بشود

در کنار مزار ام بنین

                      طرحی از علقمه بنا بشود

پس بسازیم پنجره فولاد

                هر قدر عقده هست وا بشود

چارتا گنبد طلایی رنگ

                      چارتا مشهد الرضا بشود

*

این بقیعی که این چنین خاکی است

          رشک پروانه های افلاکی است

*

در هوایش ستاره می سوزد

                سینه با هر نظاره می سوزد

هشت شوال آسمان لرزید

                دید صحن و مناره می سوزد

بارگاه بقیع ویران شد

               دل بی راه و چاره می سوزد

این حرم مثل چادر زهراست

               که در اینجا دوباره می سوزد

این حرم مثل خیمه زینب

                 که در اوج شراره می سوزد

سالها بعد قدری آن سو تر

                    چند قرآن پاره می سوزد




السلام علیکم ائمه الهدی....

ادامه در ادامه مطلب



روزی حرم میسازیم ...


۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۴
ساکت در قفس

سلام

توی این دنیای بزرگ قلبای کوچیک و بزرگی هست که یه وقتایی شکسته میشه... تنگ میشه...

دنیا انقد بزرگ شده واسه بعضبا که آدما توش گم شدن...

حالا این وسط سوالی پیش میاد : توی این دنیا که خودتون از خوبیا و بدیاش میدونین ...

توی این زمستون احساسات آدمای اطراف ...

آدم باید تو ی این سرما خودشم مثل خیلیای دیگه بی تفاوت و بیخیال باشه نسبت به اتفاقات اطرافش... آدمای دور و برش ... قلبشون ... احساسشون....

یعنی در واقع تسلیم بشه و تو این سرما سِر بشه ...

یا اینکه ...

بره پیش یکی که با نفساش گرم بشه ... آروم بشه ... باهاش درد و دل کنه... ازش کمک بگیره....

سعی کنه بقیه رو هم گرم کنه... خیلیا رو هم از خواب زمستونیشون بیدار کنه و خیلی کارای دیگه...

البته اینم خیلی سخته این عشق و گرما رو محکم کف دستت نگه داری

در حالی که با این کارت ممکن خیلیا تنهات بذارن ... مسخرت کنن و ...

من که دلم میخواد خودمو گرم کنم ....

پیش خدا ... اهل بیت .... امام حسین ....

به نظر من هیچ جا گرم  تر و مهربون تر از کربلا نیست ....

اصلا واسه همینه که همه عاشقشن ...

حتی کسایی که شاید چیز زیادی از اهل بیت نمیدونن ... ولی اونجا که میرن .... آروم میشن ...

چون همه آدما فطرتشون پاکه و عاشق خوبیا هستن و از این زمستونی که گفتم بیزارن .... 

البته اگه خرابش نکنن و ....

شما با این زمسون اطرافتون چه کار کردین ؟!

خلاصه هر وقت آسمون دلتون ابری شد ....

دلتون گرفت .... تنگ شد ...

بدونین کسایی هستن که حالشون از تو بد تره حتی اگه بخندن ....

کسایی که تو زمستون دنیایی که خودشون واسه خودشون ساختن گم شدن....

شاید خودشونم نمیدونن....

اگه دلتون گرفت بدونین همیــــشه مولامون واسه تک تک لحظه هایی که حالمون بده

ناراحت میشه...اشک میریزه .... غصه میخوره .....

به خاطر مولامونم که شده ... به خاطر اشکاش ....

زیر پرچم اهل بیت بمونیمو بقیه رو هم دعوت کنیم ....

در حالی که دارم اینا رو مینویسم هندسفری هم تو گوشمه و دارم مداحی گوش میدم :)

الان یه مداحیی هست از جواد مقدم ...

اولش اینه "بهاری بودم بازشتی دلم رو پاییزی کردم"

خیلی این مداحیو دوس دارم .... چون کامل حرفای خودمه ....

پیشنهاد میکنم دانلودش کنید ....

یه بیت از این مداحیو میذارمو دیگه خدافظ ....

مواظب گرمای دلتون باشید ....

حیدری باشید.... :)

التماس دعا ....

یا علی....



 "منم جوونی خام اما تو پیر دیری آقا جان

باید بسازی از من تو حر و زحیری آقا جان"



راستی الان قم داره بارون میاد....

بعد از این همه وقت....

خدایا شکرت...

جاتون خالی

:))))


در ضمن این عکسم خیــــــــلی دوس دارم :

آتش کف دست

۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۸
ساکت در قفس

____________بسم الله الرحمن الرحیم____________


خداحافظ سحری ...
خداحافظ افطار ...
این ماه رمضونم مث بقیه ماه رمضونا تموم شد ....
سحریا و افطاریا ...
شبای قدر...
همه و همه تموم شد ...
و چند روز دیگه دلمون واسه این روزا قشنگ تنگ میشه...
پس هواسمون به تک تک این لحظه ها باقی مونده باشه...
واسه همدیگه دعا کنیم...
التماس دعا...
یا علی...
۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۶
ساکت در قفس

"به نام کسی که کربلا رو آفرید تا وطن داشته باشیم"


سلام



یادش بخیر اون روزا ...........

اربعین......

کربلا............

.

.

.

بفرمایید چای ....

البته بعد از افطار....

.

.

.

لبم برای چای شیرین کربلایی ها حلاوت احلی من عسل دارد......


چای ....


شبا که بیقرارم تو رو به یاد میارم

از حرم قشنگت چه خاطراتی دارم


اشکامو کرده جاری 

حرم عکسای یادگاری


اشکامو کرده جاری 

حرم اون ضریحی که داری....


سینه زدم برا تو

گفتی ارم هواتو

روی دلم نوشتی 

آدرس کربلاتو...



کرببلاتو دیدم

دویدم ضریح توبوسیدم

کرببلاتو دیدم 

از هرچی که عشقه بریدم..


گوشه بارگاهت 

دلم پی نگاهت

تو چیزی کم نذاشتی

 واسه غلام سیاهت


فقط به تو مینازم 

تویی اشک و سوز و گدازم

فقط به تو مینازم 

بیا روز تشییع جنازم.....


............

...............

.......................

این مداحی کربلایی حسین عینی فرده

خیـــــــــلی قشتگه

خیلی طولانی بود . همشو ننوشتم دیگه...

اگه نداریدش دانلودش کنید ....

  


این کوله ها چقد سنگین بودنا ...... خداییش.....


  

  


دلت نخواد ...... : ))


    


شلوغی هم دهن آدمو سرویس میکرد.......

خیلی سخت بود .....

مخصوصا واسه خانوما...

.

.

.

.

سختی داشت

اما خیلی قشنگ بود...

چون به عشق اربابمون بود و بس .....

احتمالا امسال نتونم اربعین برم...

خدایا قسمت همه عاشقا بکن کربلا رو.......




اگه خاطره ای از کربلا دارید تو نظرا بنویسید..... لطفا...




التماس دعا

یا حسین






۱۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۷
ساکت در قفس

یا حسین


خورده فروش نیستم و عمده میدهم

یک جا محبتم همه اش نذر تو حسین




ما نذر کرده ایم که در روضه جان دهیم 

یک روز نذر خود ادا میکنیم ما....

۷ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۳۶
ساکت در قفس